از جمله مباحثی که می تواند از نقش محوری در شیوه ی دین پژوهشی برخوردار باشد همین مساله ی خودی و بیگانه می باشد؛ با این بیان که ممکن است در اعتبار پژوهشهایی که یک پژوهشگر در حوزه ی ادیان یا دین خاصی انجام می دهد، دیندار بودن یا نبودن وی مساله ساز شود چرا که این احتمال وجود دارد پژوهشگر اگر بی اعتقاد به آن دین باشد نتواند ارتباط قلبی و شهودی با دین برقرار کند و در نتیجه زوایایی از دین مورد پژوهش برای او مغفول بماند. همچنانچه اگر معتقد و مومن به آن دین باشد ممکن است با این مشکل مواجه شود که نتایج پژوهشهای وی تحت تاثیر ارادت و ایمان وی و به بیان دیگر پیش فرضهایش در مورد آن دین باشد. این مساله اگر به همین صورت باقی بماند متنهی خواهد شد به بی اعتمادی و بدبینی پژوهشگر دیندار به پژوهشگر غیر دیندار و بالعکس. مسلما این نتیجه می تواند مشکلات بسیاری بر سر راه دین پژوهی به وجود آورد. برای حل این معضل چند کار باید صورت گیرد:
اول اینکه: متدینین به دین پژوه غیر دیندار یا اصطاحا بیگانه، هم اجازه ی پژوهش دین را بدهند و هم پژوهشهای وی را نیز معتبر دانسته و به عنوان یکی از نظرات و تحقیقات دینی به حساب آورند.
دوم اینکه: پژوهشگر بیگانه باید روشی مرسوم و معقول در پژوهش دین داشته باشد. همچنانکه پژوهشگر خودی نیز باید این حساسیت را داشته باشد.
سوم اینکه: تفکیک و تفصیل بخشهای مختلف دین را در نظر داشته باشیم به عنوان مثال بخشی از دین که عقلانیست و می تواند قابل بررسی برای همه باشد اما ادیان ظاهرا بخشی دیگر هم دارند که جز با ایمان و ارادت به آن دین قابل فهم نیستند. اگر این تفکیک وجود واقعی داشته باشد می تواند قلمرو پژوهشگر بیگانه را مشخص کند. البته از این نکته هم نباید غافل شد که ممکن است یک پژوهشگر بیگانه ممکن است در خلال پژوهشهای خود نوعی همدلی و ارادت نیز با دین برقرار کند که در این حالت می توان او را نیز در زمره ی پژوهشگران خودی قرار داد. فارغ از این سه، اخلاق پژوهشی هم ایجاب می کند هر کدام از اجنبی و خودی با رعایت اخلاق علمی صرفا به ارزیابی مطالب هم بپردازند و از دخالت دادن مرزبندی های خودی و بیگانه برحذر باشند.
طبقه بندی: + مفهوم کلی دین، شناخت دین، دین پژوهی ، + فلسفه دین، نو اندیشی دینی، فرهنگ دینی، برچسب ها: خودی و بیگانه، دین پژوهی، معضل دین پژوهی.
عالی و فوق العاده در ساایه حق