متن مربوط به هر عکس در زیر آن نوشته شده.
به محض خروجمون از نجف و پا گذاشتن در مسیر کربلا، بدجوری مریض شدم…
آخرین سلام در نجف السلام علیک یا ابا الحسن
قدم زدن در خیابان رویاااایی( نجف تا کربلا) خیابان رویایی این خیابانه… وگرنه امام حسین و حضرت ابالفضل یکی هستن(از نظر من)
در همون ابتدای مسیر خیلی ها به خاطر قداستی که قائل بودند، بدون کفش راهی شده بودند!! خیلی برام جالب بود!!
دیدن اولین هیئت در مسیر
فیلم چند ثانیه ای از هیئتی که در راه کربلا بود یک سه راهی بدون نظیر
این خیلی جالب بود !!! در اول مسیر افرادی بودند که برای زائران اسفند دود می کردند!!
دختر بچه و پسر بچه هایی که با شوق در مسیر زائران کربلا با یک پارچ آب و تعدادی لیوان ایستاده بودند
جاده ای که خیلی ها برای قدم زدن در این جاده جانباز یا حتی جانشون رو دادن !! جاشون خیلی خالی بود
گر چه این یک تابلو ساده در مسیر بود، اما سوخت گیری در این مسیر واقعا معنا داشت. از نظر من سوخت تلاش های این مسیر فقط یک چیز بود.. اونم فکر رسیدن به حرم
ماه کامل و پرچم یا حسین کهه از دور به چشم میزد…
جمعیت بیشتر میشد
هر لحظه حال من بدتر میشد و توقف های زیادی که در اول مسیر میکردیم همراهانم تعجب میکردند بدون اینکه از حال من با خبر باشند. بفرمایید چای
این شب در یکی از موکب ها استراحت کردیم و همون شب من تب شدیدی گرفتم. روز دوشنبه 24/8/1395 هجری شمسی
آخرین نظرات