دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم
بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم
فردا كه كسي را به كسي كاري نيست
دامان حسين اگر نگيرم چه كنم
دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم
بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم
فردا كه كسي را به كسي كاري نيست
دامان حسين اگر نگيرم چه كنم
امام صادق عليه السلام فرمود: مردم از گفتار رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز غدير در باره علي عليه السلام غافل شدند. همچنان كه در روز مشربه(المشربه، اتق یا مکان نوشیدنی) *1* ام ابراهيم (اتاق مارية قبطيّة) از گفتار او غافل شدند. آن روز مردم براي عيادت پيامبر صلي الله عليه و آله به نزد او آمده بودند. سپس علي عليه السلام آمد و خواست كه نزديك رسول خدا صلي الله عليه و آله بنشيند، ولي جايي را پيدا نكرد!
وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله متوجه شد كه آنها براي علي عليه السلام جا باز نمي كنند، فرياد زد: اي مردم! براي علي جا باز كنيد. سپس دست او را گرفت و او را نزد خود نشاند و فرمود: اي گروه مردم! اين ها خاندان من هستند و شما نسبت به آنها بي توجهي مي كنيد. در حالي كه من زنده هستم و در ميان شمايم. به خدا قسم، اگر من از شما بگذرم، خداوند از شما نمي گذرد، زيرا آسايش و راحتي و بهشت و شادي و بشارت و محبت نصيب كسي خواهد شد كه به دنبال علي و ولايت علي عليه السلام بوده و تسليم او و جانشينان او باشد. در اين صورت من شفيع آنها خواهم بود، زيرا آنها پيروان من هستند و هر كس از من پيروي كند، از من است.
مانند همان چيزي كه در ميان پيروان ابراهيم اتفاق افتاد، زيرا من از ابراهيم هستم و او از من است. دين او، دين من است و دين من، دين او. سنّت او سنت من است و فضل او جزئي از فضل من است و من از او برتر هستم و فضل من جزئي از فضل او است و گفتار خداوند، حرف من را تأييد مي كند؛ آن جا كه مي فرمايد: «ذُرِّيَّةً بَعضُهَا مِن بَعضٍ وَاللّهُ سَمِيع علِيمٌ» آیه 34 سوره آل عمران. و رسول خدا صلي الله عليه و آله زماني اين سخن را فرمود كه در مشربه ام ابراهيم (اتاق ماريه قبطيه) بود و مردم به خاطر مريضي به عيادت ايشان*2*رفته بودند.
منابع:
1- القاموس المحیط، ماده شرب.
2-بصائر الدرجات، ج 1، ص 65، باب 23.
امام صادق عليه السلام، از پدرش، از جدش عليهم السلام روايت كرد كه فرمود: زماني كه مردم با ابوبكر بيعت بستند و با علي بن ابي طالب عليه السلام چنان كردند، ابوبكر پيوسته به علي عليه السلام گرايش نشان مي داد، ولي از او بي توجهي مي ديد و اين امر بر اوگران آمد. پس دوست داشت علي عليه السلام را ببيند و با او درد و دل كند و به خاطر روي آوردن مردم به او و اين كه زمام خلافت را به او سپرده اند، از آن حضرت عذرخواهي كند و به او اعلام كند كه رغبت چنداني به امر خلافت ندارد و به آن بي ميل است.سر زده نزد او آمد و از آن حضرت خواست تنها با او سخن بگويد و به او گفت: ابا الحسن! به خدا سوگند، اين امر از جانب من همراهي نشده است و من علاقه و اشتياقي به اين امر ندارم و در آن چه امت به آن نيازمندند، به خويش اطمينان ندارم واز قدرت مالي نيز برخوردار نيستم و قبيله بزرگي هم ندارم كه بتواند در برابر ديگر قبايل سر برفرازد و قد راست كند، پس چرا چنين رفتاري كه مستحق آن نيستم را نسبت به من داري و چرا دراين مقام، به من كراهت نشان مي دهي و با چشم بد به من مي نگري؟ گفت: علي عليه السلام به او فرمود: اگر در امر حكومت مشتاق نيستي و علاقه اي به آن نداري و در خود توان اين كار را نمي بيني، چه چيزي تو را واداشت كه اين كار را قبول كني؟
ابوبكر گفت: حديثي كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيده ام: «امت من به گمراهي اجماع نمي كنند.» هنگامي كه اجتماع آنان را ديدم، حديث پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را دنبال كردم و گفتم: اجتماعشان نمي تواند برخلاف هدايت باشد و از اين رو اجابتشان كردم. اگر مي دانستم يكي از آنان نمي پذيرد، امتناع مي كردم. علي عليه السلام فرمود: اما در باره حديثي كه از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ذكر كردي، بايد از تو بپرسم: من از اين امت هستم يا نه؟ گفت: بله. فرمود: همچنين گروهي كه از بيعت با تو امتناع كردند و سلمان و عمّار و ابوذر و مقداد و ابن عباد و كساني از انصار كه با او بودند، در زمره اين امت بودند يا نه؟ گفت: همگي از همين امت هستند. علي عليه السلام فرمود: پس چگونه به حديث پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم استدلال مي كني، در حالي كه اينها از بيعت با تو سر باز زدند؟ و امت هيچ گونه ايرادي نمي تواند بر ايشان بگيرد و آنها در همراهي با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و نصيحت پذيري ايشان از او هيچ گونه كوتاهي نكردند؟ ابوبكر گفت: زماني متوجه شدم كه آنان با اين كار مخالفند و از آن امتناع مي كنند كه كار از كار گذشته بود و ترسيدم كه اگر خلافت را رها كنم، كار بالا بگيرد و مردم مرتد شوند و اگر به خلافت من پاسخ مثبت مي داديد و با من همراه مي شديد، هزينه كمتري براي دين داشت و به حفظ دين، كمك بيشتري مي كرد و بهتر از آن بود كه مردم با يكديگر درگير شوند و دوباره به كفر گرايش پيدا كنند و دانستم كه تو در حفظ دينشان از من كمتر نيستي. امام عليه السلام فرمود: بله، اما به من بگو، كسي كه شايستگي اين كار را دارد، بايد داراي چه صفاتي باشد؟ ابوبكر گفت: با نصيحت و وفاداري و كنار گذاشتن تعارف و مسامحه و نيز با مهرباني و حسن برخورد و برقرار كردن عدالت و دارا بودن علم به كتاب و سنت و داشتن قدرت بيان كلام حق و نيز زاهد بودن در دنيا و نداشتن گرايش زياد به آن و ستاندن داد مظلومان از ظالمان دور و نزديك. سپس خاموش شد.
علي عليه السلام فرمود: تو را به خدا سوگند اي ابابكر آيا اين صفات را در خودت مي بيني يا در من؟ گفت: بلكه در تو مي بينم اي اباالحسن! فرمود: به خدا تو را سوگند مي دهم، قبل از ايمان آوردن مسلمانان، من رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را اجابت كردم يا تو؟ گفت: البته تو. فرمود: به خدا تو را سوگند مي دهم، من سوره برائت را براي اهل موسم و تمامي امت خواندم يا تو؟ گفت: البته تو. فرمود: تو را به خدا سوگند مي دهم، در جنگ، من از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم با جان خود حمايت مي كردم يا تو؟ گفت: البته تو. گفت: تو را به خدا سوگند مي دهم، آيا ولايت از جانب خدا همراه با ولايت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در آيه زكات خاتم، براي من بود يا تو؟ گفت: البته تو. فرمود: تو را به خدا سوگند مي دهم، براساس حديث غدير، من مولاي تو و همه مسلمانان هستم يا تو؟ گفت: البته كه تو. فرمود: تو را به خدا سوگند مي دهم، آيا وزارت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و مقام همچون منزلت هارون نسبت به موسي، از آن من است يا تو؟ گفت: البته تو. فرمود: تو را به خدا سوگند مي دهم، در مباهله مشركين با نصاري، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم با من و اهل بيت و فرزندان من حاضر شد يا با تو و اهل بيت و فرزندان تو؟ گفت: البته شما. فرمود: تو را به خدا سوگند مي دهم، آيا تطهير از بدي ها در باره من و خانواده و فرزندان من نازل شد يا توو اهل بيت تو؟ گفت: البته توو اهل بيت تو.
گفت: تو را به خدا سوگند مي دهم، من و اهل بيت و فرزندان من صاحب دعوت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در روز كساء هستند كه گفت: پروردگارا! اينان خانواده من هستند كه به سوي تو بيايند نه به سوي آتش، يا تو؟ گفت: البته تو و خانواده و فرزندان تو بودند. فرمود: تو را به خدا سوگند مي دهم، اين آيه در شأن من است يا تو؟ «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ ويَخَافُونَ يَومًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا»
صفحات: 1· 2
از امام باقر علیه السلام در کلیه زمینه های علمی، فقهی، کلامی، تاریخی و تفسیری، روایات فراوانی به دست ما رسیده است؛ از جمله آنها روایات و جملات آموزنده و پندآمیزی است که به بعضی از آنها اشاره میشود:
1- با منافق، به زبان بساز و محبت بی شائبه ات را نثار مؤمن کن، و اگر حتی با یک یهودی همنشین شدی با او خوشرفتاری کن.
2- مروت و جوانمردی این است که طمع نکنی، و الا خوار می گردی، و بخل نورزی، و الا ناسزا می شنوی، و نادانی نکنی، و الا سرکوب میشوی.
3- سه چیز از مکارم دنیا و آخرت است: بخشیدن کسی که به تو ظلم کرده، بخشش به کسی که با تو قطع رابطه کرده، و بردباری با کسی که با تو رفتار جاهلانهای داشته است.
4- هر کس از کمک به برادر مسلمانش سر باز زند، گناه خواهد کرد و مجبور خواهد شد به کس دیگری کمک کند که دیگر اجری برایش نخواهد داشت. و هر کس از انفاق در رضای خدا بخل بورزد، مجبور خواهد شد پول بیشتری را در راهی پرداخت کند که خشم خدا را بر میانگیزد.
5- هر کس برای خود نصیحت کننده ای از درون خود قرار ندهد، پند و موعظه دیگران، او را سود نبخشد.
6- عالمی که از علمش بهره می گیرد، از هفتاد عابد برتر است.
7- خود فریبی این است که شخص، در مردم آنچه را که از دیدنش در خود کور است ببیند، یا در مردم عیبهایی را بجوید که خود، از ترکشان ناتوان است.
8-زبان، کلید هر خیر و شری است. پس سزاوار است مؤمن زبانش را محفوظ بدارد، همانگونه که سیم و زر را حفظ میکنند. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:«خداوند رحمت کند مؤمنی را که زبانش را از هر شری باز دارد، که این به صدقه ای به خودش شبیه است.» سپس فرمود هرکس زبانش را محبوس کند، از گناه سالم میماند.
9- به مردم بهترین کلامی را که دوست دارید به شما بگویند بگویید.
10- سلاح افراد پست، کلام زشت است.
11- ای طالب بهشت! چه طولانی است خوابت و چه کند است مرکبت و چه سست است همّتت!
12- به خدا قسم شیعه کسی است که تقوای خدا را پیشه کند و از او اطاعت نماید. شیعیان را از روی تواضع و خشوع و ادای امانت و کثرت ذکر خدا و نماز و روزه و نیکی به پدر و مادر و همسایگان و فقرا و ورشکسته گان و ایتام و راستگویی و تلاوت قرآن و حفظ زبان باید شناخت. آنان مورد اطمینان قوم خود هستند… هرگاه غضب کنند ظلم روا نمیدارند و چون راضی باشند، اسراف نمیکنند.
منابع:
بحار الانوار، ج 78، باب 22، صفحات 162 تا 190.
☆☆♡☆☆:
1-امام صادق علیه السلام: سه چيز است كه مردم به آنها نياز دارند :
امنيت ، عدالت و رفاه
تحف العقول، صفحه 320
2-امام باقر علیه السلام: گرامى ترين شما نزد خداوند، كسى است كه بيشتر به همسر خود احترام بگذارد.
وسائل الشيعه، جلد 15، صفحه 58
3- رسول خدا صلی الله علیه و آله: هر کس موقع خواب سه مرتبه سوره قل هو الله احد را بخواند مثل آن است که قرآن را ختم کرده است…
4- امام حسین علیه السلام: خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان و با بلایا (گرفتارى ها) ادبم مکن.
عيون اَخبارالرضا، ج 1، ص 107
5- امام حسن علیه السلام: هیچ بى نیازى اى بزرگتر از عقل
و هیچ فقرى مانند جهل
و هیچ وحشتى سخت تر از خودپسندى
و هیچ عیشى لذّت بخشتر از خوش اخلاقى نیست.
بحار الانوار, جلد 75، صفحه 111
6- امام کاظم علیه السلام: در دین خدا، دنبال فهم عمیق باشید؛ زیرا كلید بصیرت و كمال عبادت و سبب تحصیل مقام های والا و مراتب شكوهمند در امور دین ودنیاست
برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر كواكب
7-مهدی موعود علیه السلام: هرگاه خواستید به واسطه ما به خداوند تعالی و نیز به سوی ما روی آورید
پس همانگونه که خداوند فرموده است بگویید:
سلام علی آل یاسین …
8-امام حسن مجتبي عليه السلام می فرمایند :
از تفکر غافل نشويد؛ زيرا تفکر حياتبخش قلب آگاهان و کليد درهای حکمت است.
عَلَيكُم بِالفِكرِ فَإنَّه حَياةُ قَلبِ البَصيرِ وَمََفاتِيحُ أبوَابِ الحِكمَةِ.
بحارالانوار، جلد 78، صفحه 115
9-حضرت فاطمه علیهم السلام: اگر آنچه را كه ما اهل بیت دستور داده ایم عمل كنى و از آنچه نهى كرده ایم خوددارى نمائى ، تو از شیعیان ما هستى وگرنه ، خیر.
تفسیر الامام العسكری, ص 320
10-پیامبر صلی الله علیه و آله: هیچ آیه ای نیست که
«یاایهاالذین امنوا» داشته باشد
مگر آنکه علی در رأس مؤمنان قراردارد و امیر آنان است وپیش از هرمؤمنی علی مورد خطاب پروردگارست.
اطیب البیان/ج2،ص2439
آخرین نظرات