الگویی برای جوان ایرانی
نباید گفت سلمان فارسی از فارس یا از ایران است، باید گفت فارس و ایران از سلمان فارسی است. مقام ایمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت در راه خدا، پیگیری برای رسیدن به سرچشمهی زلال حقیقت، آن چنان یک انسانی را بالا میبرد که پیغمبر بفرماید: «سلمان منّا اهل البیت». او را جزو اهل بیت به حساب بیاورد؛ و شخصیتهائی مثل جناب ابوذر و عمار و مقداد و دیگر صحابیها در رتبههای بعد از سلمان قرار بگیرند.
این برای ما درس است، این برای جوان ایرانی الگوست؛ یعنی حقیقت را جستن، جستجو کردن، یافتن و بر آن پای فشردن. این آن چیزی است که سلمان را سلمان میکند. ۸۷/۰۲/۱۶
حضرت آیتالله سید علی خامنهای رهبر معظم انقلاب نیز درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی در اول فرودین سال ۱۳۸۵ چنین بیان کردند: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن عبدالله را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشند، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی در دل من و شما هست».
پرسش : چرا باید مرجع تقلید داشته باشیم واز کسی که مثل خودمان است تقلید کنیم؟مگر خودمان عقل نداریم؟ در صورتی که اعمال بدون تقلید انجام شود ، حکم شرعی آن چیست؟
پاسخ :
عقیدة مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد (نه تقلیدی ) ، ولی در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه ا حتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدان عملی را حرام می دانند و عدة دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.(1)
اگر فردى بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، باید قرآن و تفسیر و علومى را که وابسته به آن است،به طور تخصصّى بداند. همین طور باید سنّت را که عبارت است از قول، عمل و تقریر ( تأیید گفتار و اعمال دیگران توسط معصوم) کاملاً بشناسد؛ یعنى با علوم حدیث آشنا باشد که عبارت است از : علم رجال (شرح حال راویان حدیث) و سلسله سند، درایه (فهم دلالت روایات)، شأن نزول روایات، قرائن حالی و مقالی، تقیّه، حقیقت و مجاز، تعارض روایات با روایات یا تعارض روایات دیگر با آیات و تزاحم مصالح و….
چنین فردى که به قرآن و سنّت با کیفیت مذکور آگاهى داشته باشد، مى تواند بلکه باید طبق قرآن و سنت، آن طور که مى فهمد عمل نماید. به چنین فردى متخصّص علوم اسلامى یا مجتهد و فقیه مى گویند و تقلید کردن برای او جایز نیست. امّا اگر کسى از نظر علم و آگاهى به حدّ مذکور نرسیده باشد، عقل حکم مى کند از یک یا چند متخصّص علوم اسلامى بپرسد و طبق آن عمل نماید. این راهکار مقتضای عقل و شعور است که خدا داده است و قرآن هم به همین مطلب تصریح فرموده : «فاسئلوا اهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون؛ (2) از آگاهان بپرسید اگر نمیدانید».
پینوشتها:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسئلة 1.
2. نحل (16) آیه 43.
سالها از آن روزهای دفاع مقدس و جنگ تحمیلی میگذرد، و عده ای در حسرت و اندوه جا ماندن از کاروان بزرگ شهادت بودند اما امینت مرزهای کشورمان به مدد بخش همین حسرتخوردگان روز به روز مستحکمتر از قبل تامین شد.
حال امروز در کیلومترها آن سوتر، نسل جدیدی از جوانان برای دفاع از حرم اهل بیت به میدان آمدند و به آن سمت کشیده شده اند و بار غربت به دوش کشیدند و در سرزمین و دیار دیگری به نبرد با شر روزگار پرداختند.
چندی پیش خبر شهادت یک پاسداربسیجی سمنانی در رسانهها پیچید. شهید عباس دانشگر که برای دفاع از حرم اهل بیت به سوریه رفته بود در یک عملیات مستشاری به شهادت رسید. همانطور که عکسهای او نشان میدهد، سن و سال زیادی هم نداشته است، متولد سال 72 بود.
شهید دانشگر وصیتنامهاش را روزی که به سوریه اعزام شد نوشت، متن کامل وصیتنامه این شهید جوان مدافع حرم در ادامه میآید:
آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفرهی آنان هم نیستم، شهید شهادت را به چنگ میآورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد اما من چه!
سیاهی گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگی میکند.
بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمیکشد، انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد.
راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای حرم میآید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.
مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مردهام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج) به ما حرکت بده.
آن حضرت با عنوان زين العابدين و سجّاد خوانده مي شود: خداوند در حديث لوح ـ كه آن نامه اي از سوي خدا به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله است ـ او را چنين معرفي كرده است: «سَيِّدُ الْعابِدِينَ وَ زَيْنُ اَوْلِيائيَ الْماضِينَ» (1) او آقاي عبادت كنندگان و زينت اولياي پيشين من است. قبر امام سجاد علیه السلام در محل قبور ائمه بقیع علیهم السلام در قبرستان بقیع امام سجاد علیه السلام در عين آن كه زينت عبادت كنندگان و بزرگمرد عبادت و سجده بود، مجاهد بزرگ في سبيل اللّه نیز بود؛ او در عين آن كه مظهر علم و انديشه و معرفت بود، تواضع ويژه اي داشت و در يك كلمه كانون همه كمالات انساني و ارزش هاي والاي معنوی بود. از نشانه های عقل و دینداری در شخص، اخلاق است؛ زیرا اخلاق تجلیگاه عقلانیت و دینداری انسان بوده و امام سجاد علیه السلام در این زمینه الگوی تمام عیار است. آن امام بزرگوار مظهر تقوا، صداقت، حیا، خوش رویی، تواضع و فروتنی، تکریم فقرا، زهد و بردباری بود. امام سجاد علیه السلام در حوزه عمل فردي و اجتماعی سرمشق اخلاق پسنديده بود. اخلاق قرآني در سيره و روش عيني و عملي زندگي ایشان نمود يافت و آن حضرت همان گونه كه در برابر خداوند زين العابدين و سيدالساجدين بوده در برابر مردم نیز سيدالكرام بوده است. منبع اصول کافی، ج 1، ص 528. http://wiki.ahlolbait.com
آخرین نظرات