1-روش
این کلمه برگرفته از ماده ی رفتن، اسم مصدر(بن مضارع«رو»+ شین صامت) به معنای شیوه(از ریشه ی شیویدن= حرکت برای انتخاب بهتر؛ بن مضارع «شیو» +های ناخوانده یا بیان حرکت) یا اسم ذات است و مفهوم «راه» را می رساند.[1]
در تعریف اصطلاحی روش می توان گفت: حرکتی برنامه دار و تلاشی سازمان یافته.[2]
برنامه داری در گرو عناصر ششگانه ی زیر است؛ اهداف، مبانی، منابع، مراحل، ابزار و قواعد اجرایی.
2-تحقیق
این واژه در لغت از ریشه ی«ح ق ق» به معنای ثبوت و پایستگی و پایداری است، پس با توجه به بار معنایی ساختار باب تفعیل(متعدی و گذرا سازی مفهوم ماده)، به یافتن یا ساختن حقیقت، تحقیق می گویند.[3] محقق نیز کسی است که در پی دستیابی به حقیقت و واقعیت یا ارائه آن باشد.
گفتنی است که واژه «پژوهش» در گفتمان پارسی، مفهوم «جستجو» را می رساند و برابر کامل واژه «تحقیق» در زبان تازی نیست؛ هر چند در گذر زمان بر اثر کثرت کاربست، برابر آن شمرده می شود.
در شناسه ی اصطلاحی آن می توان گفت: فرایند برنامه دار داده گزینی و داده پردازی و برایند آن.
3-روش تحقیق
این ترکیب اضافی، تعریف ویژه ای دارد که بیانگر عناصر نقش آفرین در آن است. هر گونه کوشش علمی که از نظم و برنامه ی خاصی برخودار باشد، تحقیق روش مند نام دارد؛ یعنی بر «منابع و مبانی معینی» استوار باشد و از «قواعد و ابزار ویژه ای» مدد جوید و «مراحل» مشخصی را سپری کند و رسیدن به هدفی روشن را دنبال کند.
4-نظریه یا تئوری
مجموعه ای از مفاهیم و گزاره های مترابطی است که با روشن ساختن روابط عناصر اصلی(موضوع و محمول= متغیر ها) در تبیین و تحلیل پدیده ها، دیدگاه شفاف و به سامان را نشان می دهد.
سه عنصر مهم در آن نقش آفرین است: تنظیم داده ها و یافته ها، تبیین پیوند پدیده ها و تحلیل و استنتاج.
5-فرضیه
الگوی ذهنی و بیانی حدسی و حکمی کوقت درباره ی روابط متغیر های تحقیق را فرضیه می گویند که همواره به شکل گزاره های کوتاه خبری می آید. به دیگر سخن، فرضیه همان گزاره ی ثابت نشده ای است که پژوهشگر برای اثبات آن، حرکت علمی برنامه داری را آغاز می کند؛ یعنی پاسخ های اجمالی و احتمالی برای پرسش های فرعی تحقیق است که در متن نوشته، اجمال و احتمال، جای خود را به تفصیل و استدلال می دهند.
6-پیش فرض
به گزاره های ثابت شده در هر دانش گفته می شود که هر محققی در تدوین پژوهش نامه اش بدان ها استناد می کند، بی آن که در پی اثبات آن ها باشد. به دیگر سخن، پیش فرض ها همان «اصول موضوعه» است که دانش پژوه پیشاپیش باید تکلیفش را با آن ها روشن سازد، سپس به کاوش بپردازد؛ یعنی پاسخ پرسش های فرعی تر و مباحث مقدماتی و مبادی تصوری و تصدیقی که در روشن شدن صورت مسئله، امدادگر دانش پژوهند.
7-واژگان کلیدی تحقیق
به عناصر درونی مسئله ی پژوهش و شناسه های پدیده های حقیقی یا اعتباری، واژگان کلیدی می گویند که پژوهشگر بوسیله ی آن ها، دروازه تحقیق را به روی خویش می گشاید. کلیدواژه ها با جهت گیری های گوناگون، قابلیت دگرگونی دارند؛ یعنی اعداد یا اوصاف مثبت و منفی به آن ها نسبت داده می شود و از دیده ی ماهیت سه نوعند: «کمی و کیفی و دوگانه». گاه واژه ی کلیدی منفی که اندازه بردار نیست، دو جنبه ی ارزشی دارد؛ مانند جنسیت(مذکر و مونث) گاه بیشتر؛ مانند دین(اعتقادی و اخلاقی و رفتاری).
در شفاف سازی واژگان کلیدی از سه راهکار می توان مدد جست؛
الف- شرح اللفظ؛ بررسی واژه ای و مفهومی به کمک دیگر مفاهیم و شاخص ها. در این بخش، محقق فقط به جنبه ی مطلوب خود می نگرد، نه همه ی ابعاد موضوع.
ب-شرح الحقیقه؛ بیان ماهوی(جنس و فصل) پس از آگاهی از وجود چیزی در بیرون.
ج-شرح الوصف؛ تعریف عملی با روشن ساختن چگونگی و قلمرو کاربرد آن؛ برای نمونه در تعریف قلم دوگونه می توان سخن گفت: چوبی استوانه ای و سر تراشیده؛ چوبی که با آن می نویسند.[4]
منابع:
1-لغت نامه دهخدا.
2-علی اصغر کاظمی، روش و بینش در سیاست، ج1، ص28؛ باقر ساروخانی، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، ج2، ص24.
3-العین و معجم مقاییس اللغة و صحاح اللغة و لسان العرب؛ ماده ی ح ق ق.
4-مجید حیدری فر، درسنامه پژوهش، 1394، قم، هاجر.
آخرین نظرات